بخش داستان سریالی – برای مسایل جنسی دوباره به حاج آقا مراجعه کردم. اون روز بعد از ظهر سرش خلوت بود. گفت:”کاظم جان! شما سعی کن اولا برای زود انزالی که داری فکری بکنی و حلش کنی و بعدش گفتگو کن با همسرت در مورد این مسایل گفتگو کنید و ببنید هر کدوم از کدوم قسمت و از کدوم کارها بیشتر لذت می برید و همچنین عجله نکن، چه موقع عمل جنسی و چه برای درست شدن اوضاع، گذشت زمان همه چیز و بهتر میکنه موقع عمل جنسی از همون اول سراغ مرحله آخر نرو مدتی حتی تا نیم ساعت یا بیشتر مشغول کارهای دیگه باش و بعد سراغ مرحله آخر برو.”
گفتم:”حاج آقا! ببخشید! زود انزالی و چجوری برطرف کنم”
گفت:”اولا استرس زود انزال شدن نداشته باش که خودش سمه! دوم اینکه ورزش های جسمی ای برای این مسئله وجود داره که توی اینترنت وجود داره ”
حاج آقا کلی نکته پشت سر هم گفت که به نظرم مهم ترینش این بود که صبر باید کرد. این مسئله نیاز داره به صبر و تمرین و همچنین گفتگو.
بعدش حاج آقا در آخرین صحبتهاش در این مورد، گفت: “کاظم جان! اولویت هات توی زندگی یادت نره اگر تو در مراحل مختلف زندگیت به اندازه کافی روی هر چیزی حساس بشی و با کسب علم در مورد اون مسئله و صبر کردن به خیلی چیزها می رسی. زندگی با محبت و عشق و مخصوصا با گذشت، خیلی مسایل و حل می کنه یادت باشه اون چیزی که الان شاید تو رو خیلی عصبانی کنه و خیلی برات مهم باشه دو روز دیگه برات خنده دار میشه و به عصبانیت و تعصب خودت بخندی. اگر با همسرت بسازی و عشق بورزی خدا مسایل دیگه رو درست میکنه”
از حاج آقا تشکر کردم به خونه رفتم. کلی اون روز مهناز در آغوش گرفتم بوسیدم و محبت کردم و سعی کردم اول عاشق باشم دوستش داشته باشم و بعد مسایل دیگه خودش ردیف میشه. اما مگر مشکلات تموم میشه…
Related Images:
بازدیدها: 105