نودیها:اهدای جایزه بزرگ هیات داوران جشنواره کن ۲۰۱۷ به فیلمی فرانسوی به نام «۱۲۰ تپش در دقیقه»ساخته رابین کامپیلو که تبلیغ مستقیم همجنسگرایی است معنایی ندارد جز آن که در این جشنواره هم به مانند اغلب جشنوارهها و محفلهای سینمایی غربی نه نوآوری و استعدادهای سینمایی بلکه الگوهای کاملا از پیش مشخص رقم زننده اتفاقات اصلی هستند.
کافیست کمی به عقبتر برویم مثلا حدود سه ماه قبل و مراسم اسکار که در میان ناباوری بسیاری از مخاطبان جایزه بهترین فیلم به محصولی کاملا دمدستی و فاقد استانداردهای روز سینمای به نام «مهتاب» ساخته بری جنکینز رسید. فیلمی که در یک کلیدواژه که تبلیغ همجنسگرایی باشد با برنده جایزه بزرگ کن امسال اشتراک دارد.
اگر کمی بیشتر به عقب برویم و فهرست نامزدیهای بلندبالای فیلم «کارول» ساخته «تاد هاینس» را در گلدن گلوب و اسکار۲۰۱۶ یا اعطای نخل طلای کن ۲۰۱۳ به «آبی گرمترین رنگ است» ساخته «عبداللطیف کشیش» یا اسکارهای بهترین فیلم و کارگردانی و شیر طلای ونیز۲۰۰۵ برای «کوهستان بروکبک» ساخته آنگ لی که هر سه فیلم تبلیغ همجنسگرایی هستند را مرور کنیم بیش از پیش بر این فرضیه مصمم می شویم که تولید چنین آثاری حتی اگر سفارشی نباشد اما همواره با ضریب خطایی پایین یک سرمایه گذاری کم خطر برای جایزه گیری است!
اینکه محافلی مانند کن در خدمت لابیهایی خاص به تبلیغ فیلمهایی با مضامین غیرمتعارف درباره همجنسگرایی می پردازند و آن قدر در این زمینه افراط کرده اند که همه ساله منتظر هستیم یکی از این گونه آثار در این محافل مورد توجه قرار گیرد به کنار اینکه همه ساله بخش دولتی سینمای ما هزینه بالایی برای حضور در چنین محفلی میکند از کدام استراتژی فرهنگی ناشی شده است؟
آیا بناست به این طریق راهی بیابیم برای ورود به بازارهای جهانی؟ اگر این گونه بوده چطور است که در بیش از دو دهه حضور پررنگ بخش دولتی سینمای مان در بخشی به نام بازار فیلم هنوز که هنوز است سهم سینمای مان از اکران جهانی نزدیک به صفر است.
باز اگر همین حضورها به واسطه جذب اسپانسر و از کانال بخش خصوصی صورت می گرفت می شد جوری با آن کنار آمد ولی وقتی می بینیم هزینه این حضورهای بی ثمر مستقیما از منابع عمومی میرود طبیعی است که افسوس می خوریم بر این حضورهای بیفایده.
واقعا وقتی سیاستگذاریهای چنین جشنواره هایی از همان مرکز توجه به آثار غیراخلاقی دارای فاصله ای بعید با فرهنگ ایرانی-اسلامی ما هستند این همه اصرار و هزینه کردن برای حضور در چنین جشنوارههایی چه معنایی دارد؟ بماند که هرازگاه مانند اتفاقی که امسال برای فیلمی به نام «لرد» افتاد فیلمهای دارای تحقیر نسبت به ایران و ایرانی نیز در چنین جشنواره هایی مورد توجه قرار می گیرند.
یک بار نشده که مدیران دولتی سینمای ما درباره این تناقض توضیح دهند؛ واقعا این همه هزینه کرد برای حضور در جشنواره ای مانند کن چه سودی دارد؟ از یک طرف فیلمی بظاهر ایرانی مانند «لرد» که سراسر توهین به ایرانیان است مورد تشویق چنین جشنواره ای قرار می گیرد و حتی جایزه «نوعی نگاه» را می گیرد و از طرف دیگر هم جایزه بزرگ این جشنواره به محصولی می رسد کاملا در نقطه مقابل فرهنگ ایرانی-اسلامی!
مدیریت سینمای ایران به خصوص بعد از انتخاب رییس دولت دوازدهم کاملا نیاز دارد به اینکه برای یک بار هم که شده به بازنگری درباره حضور بخش دولتی در جشنواره های خارجی بپردازد و بیاید گزارشی ارائه کند از فایده های مادی و غیرمادی چنین حضورهایی. وقتی بناست عده ای از کارگزاران دستگاههای دولتی سینمایی با بودجه های عمومی به چنین جشنواره هایی بروند قطعا لازم است از آنها گزارش کار هم خواسته شود که سالها حضور در چنین محافلی چه سودی را نصیب فرهنگ مردمی کرده است که هزینه سفر و خورد و خوراک آنها حین سفر از جیب آنها رفته است؟
فرهنگ
Related Images:
بازدیدها: 34