از مرتضی پاشایی تا پشت پرده های سیاسی تحصن های پرستاران/ انتقاد از سیاسی کاری در وزارت بهداست تا وضعیت نا به سامان خوابگاه ها/ جلسه ای تا ۱:۳۰ بامداد

اشتراک گذاری :

هفته گذشته جمعی از دانشجویان عضو تشکل های دانشجویی و دانشجویان علوم پزشکی جلسه ای صمیمانه با وزیر بهداشت داشتند.

 علی رغم اینکه این جلسه جالب و دوست داشتنی هفته گذشته برگزار شد اما به دلیل برگزاری دیداردانشجویان با رهبر معظم انقلاب، پرداختن به حواشی این جلسه، به امروز موکول شد.

* روز یکشنبه فهمیدم که دوشنبه ۱۵تیر ماه جلسه تشکل هاست با وزیر. یکی از بچه های تشکل ها هم دعوت کرد و گفت تو که علوم پزشکی هستی بیا! من هم که دنبال جایی بودم که حرف هایی را به وزیر برسانم مشتاق شدم. ولی از قرار معلوم قبل از جلسه با وزیر همایشی درباره فلسطین در سالن امام خمینی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار می شد. توفیقی اجباری بود و اتفاقا برای ساعت ها افت قند خون قبل از افطار مناسب هم بود.

*روز دوشنبه ساعت ۶ بعد از ظهر با ماشین شخصی به سمت دانشگاه علوم پزشکی بهشتی رفتم. مسیری که برایم عجیب بود. و اصلا به هم نمی خورد اسامی و چیزهایی که می دیدم! از اتوبان مدرس و ترافیک ها و حجم انبوه ماشین ها باید به پارک وی رسیدم  و از آنجا به خیابان الف! نمی دانم این جا کجای تهران بود و بهانه ساختن این برج و باروها الف قامت چند صد هزار آدم معمولی خم شده بود. بعد از آن خیابان دانشجو و میدان دانشجو و خیابان کودک یار تا دانشگاه علوم پزشکی بهشتی! شاید تنها مسیرش میدان دانشجو تا خود دانشگاه شهید بهشتی بود.* چند نفر از دوستان علوم پزشکی دانشگاه های دیگر را دیدم و مشغول حرف زدن شدیم از همه چیز! موضوع مذاکرات تا موضوع امتحان دستیاری و خیلی چیزهای دیگر. نکته که جلب توجه می کرد سر در ورودی سالن همایش امام خمینی بود عکس ۴ نفر از مشاهیر پزشکی که من هم نمی شناختم بود ولی عکسی از امام (ره) نبود.

* گرم صحبت با دوستان خارج از سالن بودیم که بعضی از دانشجویان علوم پزشکی سوری و لبنانی را هم دیدم. برای شرکت در مراسم بزرگداشت فلسطین آمده بودند. انصافا خیلی خوب هستند این سوری و لبنانی هایی که می آیند ایران درس می خوانند. چند ویژگی مشترک دارند فارسی را سریع یاد می گیرند از قرمه سبزی بدشان می آیند و به شدت خونگرم هستند.

* هجوم عکسان به در ورودی ما را متوجه حضور میهمان تازه در مراسم کرد. پژو پارسی که محاصره شده بود عکاسان و مسولان دانشگاه. سید حسن خمینی از صندلی عقب پیاده شد. همزمان وزیر هم رسید. البته آقای خمینی و وزیر را از در عقب سالن برای حضور در همایش بردند. ما هم فهمیدم حداقل الان باید برای حفظ ادب و احترام نسبت به وزیر در جلسه باشیم! دانشجو است دیگر حوصله نشستن روی صندلی ندارد عادت دارد بایستد.

* وارد سالن که شدم دیدم دکتر ولایتی در حال سخنرانی است. اصلا مگر می شود اتفاق جهان اسلامی در دانشگاه شهید بهشتی بیفتد و دکتر سخنرانی نداشته باشد. ردیف جلو وزیر و سید حسن خمینی و آقای موسوی بجنوردی و چند نفر دیگر نشسته بودند. بغل دستی من به دوستش می گفت معمولا داماد ها دنبال پدرزن ها هستند ولی در خصوص سید حسن برعکسه! البته علاقه بیش از حد مجری به سید حسن خمینی شاید بهترین دلیل بود که دائم وی را آیت الله خطاب کند.

* ناهماهنگی ترجمه سخنرانی کاردار سوریه و ابو شریف نماینده جهاد اسلامی و بالا رفتن تن صدای آقای اختری در حین سخنرانی از حاشییه های ساعت قبل از افطار در همایش فلسطین بود. اوج ماجرا وقتی بود که مجری گفت نماهنگی قرار است پخش کنیم درباره انتفاضه! در این حد کافی است که بگویم در این نماهنگ عکس یاسر عرفاتی که رهبر انقلاب به خیانت هایش در ماجرای صلح با اسرائیل اشاره کرده بود در کنار سید حسن نصرالله به عنوان پیشگام مبارزه در راه مبارزه با اسرائیل آمده بود. کف زدن و تشویق ممتد حاضران در پایان مراسم برای تصاویر قاسم سلیمانی و آیت الله خامنه ای معنی جالبی داشت در حالی که تصاویر سید حسن خمینی و آقای هاشمی هم در این مثلا نماهنگ بود!* ساعت از ۸ و ۳۰ بعد از ظهر گذشته بود که کم کم حاضران سالن را ترک می کردند برای تجدید وضو یا نشست سر میز های افطاری. ما هم با دوستان بیرون آمدیدم. شنیدم که با خروج حدودا نیمی از سالن سید حسن آقا سخنرانی شان شروع شده است. در ذهنم مسئله ای لا ینحل مانده بود. سخنران ها و مدعوین سال ۸۸ که شعار نه غزه نه لبنان در روز قدس داده شد کجا بودند و چه کار می کردند؟

* برای نماز به زیر زمین که رفتیم تعدادی حدود ۱۰ تا ۲۰ نفر به دبیر اتحادیه انجمن اسلامی مستقل اقتدا کرده بودند و نمازشان را می خواندند. همزمان حضور سید حسن خمینی و مواجه اش با این صف نماز جماعت جالب بود. نوه امام جلو رفتند و به نماز ایستادند و حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر به او اقتدا کردند. نگاه موسوی بجنوردی به بعضی دانشجویان که فرادا نماز می خواندند یا از سر تعجب بود یا کظم غیظ!

* بعد از نماز که به سالن افطار آمدیم ما شا الله بر خلاف محل اقامه نماز شلوغ بود و میز ها همه پر شده بود. در کنار برخی دوستان نشستیم و مشغول افطار. نوشابه های پپسی سر سفره افطار همایشی که خیلی هایشان دانشجوی پزشکی بودند و همایش حمایت از فلسطین شرکت کرده بودند جالب بود!

* حدود ساعت ۱۰ شب بود که بیرون سالن داشتم از اکسیژن و هوای سالم منطقه ولنجک تهران بهره می بردم. ماشین مگان مشکی رنگی این بار در حلقه محاصره دانشجویان بود. دقت کردم فهمیدم وزیر بهداشت است. نزدیک شدم. دیدم با عجله می گویند ک باید بروم! به خودم گفتم وزیر هم پیچوند!

* به دوستی که ما را دعوت کرده بود زنگ زدم و گفتم جلسه انگار برگزار نمی شود چون وزیر رفت! گفت نه وزیر رفتند ساختمان شماره ۱. اینجا بود که فهمیدیم وزیر واقعا on time است و آنکال نه بر خلاف برخی اساتید پزشکی آفکال مسئولی که چهره اش برایم آشنا بود ولی یادم نمی آمد کیست به شدت دنبال جمع کردن بچه های تشکل ها برای رفتن به ساختمان شماره ۱ بود. به ذهنم که فشار آوردم یادم آمد. حسام الدین علامه عضو سابق انجمن تهران که بیشتر به خاطر عکسی که آقای هاشمی در سال ۸۴ نقش پایه بلندگو را برایش در سالن چمران ایفا کرده بود مشهور شده بود! بالاخره با علامه و دوستان به سمت ساختمان محل جلسه رفتیم!

* جلسه که شروع شد علاوه بر دکتر هاشمی و دکتر پیوندی رئیس دانشگاه علوم پزشکی بهشتی و دکتر زارع نژاد مسئول روابط عمومی وزارت خانه و دکتر فراهانی معاون فرهنگی وزیر چند نفر دیگری هم بودند. از جمله دکتر میرزایی و دکتر ضیا هاشمی از وزارت علوم. برایم جالب بود.

* تلاوت قرآن ابتدایی و مقدمات که تمام شد علامه که مجری جلسه بود به بچه ها گفت هر تشکل ۸ تا ۱۰ دقیقه وقت دارد. برای شروع هم از تشکل فراجناحی بسیج شروع می کنیم! نفهمیدیم فراجناحی گفتن دبیر اسبق انجمن تهران واقعی بود یا کنایه اما هرچه بود بیانی دبیر تحکیم وحدت وقتی که نوبت حرف زدن بچه های تشکلش شد از این لفظ برای بسیج گلایه کرد که انگار بقیه جناحی هستند!

* رندی یا زیرکی و یا مقید دانستن وزیر بهداشت در این بود که به دنبال حرف های بچه های تشکل ها پاسخ هایش را می گفت. نمایندگان بسیج دانشجویی که از دانشگاه بقیه الله و بهشتی بودند از وضعیت فرهنگی دانشگاه ها و انتساب ها و نیز اتفاقات در دانشگاه گلایه کردند و خواستار تشکیل جلسه ای برای بررسی طرح تحول نظام سلامت شدند. وزیر هم حرفای بچه های بسیج را تایید کرد و گفت باید از سیاسی کاری پرهیز شود و از جلسه درباره بررسی طرح تحول سلامت استقبال کرد. تشکل بعدی جامعه اسلامی بود. بچه های جامعه دانشجویان علوم پزشکی مشهد بودند. حرف اصلی ومهمشان درباره وضعیت اسف بار خوابگاه ها ی علوم پزشکی بود و به خصوص وضعیت فرهنگی اش. نماینده جامعه اسلامی دائما تکرار می کرد آنقدر وضعیت بد است و در خوابگاه هرچیزی پیدا می شود. وزیر که خودش هم مشهدی است نگاه چپ چپی به معاون فرهنگی اش می انداخت و کار به جایی رسید که وزیر پرسید مگر مسئول خوابگاه ها کیست که این اتفاقات می افتد. نماینده جامعه اسلامی می گفت در خوابگاه دخترانه علوم پزشکی مشهد شیشه ای پیدا شده است که همه می دانستند جای چطور مایعی است اما مسئولان بی خیال ماجرا شده اند. قسمت دیگر حرف های اعضا جامعه اسلامی درباره اردوهای مختلط و برگزاری کنسرت ها بود. وزیر می گفت موافق این کارها نیست اما روش جذب را باید یاد گرفت. از دوران دانشجویی خودش با سرلشکر فیروزآبادی تعریف می کرد که اعضای مجاهدین خلقی در دانشگاه هیچ فضایی به بچه های انقلابی نمی دادند اما کار ها انجام می شد.* بعد از بچه های جامعه اسلامی نوبت انجمن مستقلی ها شد. ۴ نفر حرف زدند و سرجمع ۱۵ دقیقه اما حرف هایشان انقدر نکته دار بود که وزیر حدود ۲۵ دقیقه وقت گذاشت برای جواب دادن به سئوالاتشان. نفر اولی که از مستقل حرف زد دبیر اتحادیه بود. حرف های سیاسی زد. گلایه کرد از رفتار عجیب وزارت بهداشت در تقسیم وقت جلسه ۱۶ آذر با رئیس جمهور که چرا گفته اند ۵ تا تشکل رسمی موجود اصولگرا هستند پس یک نفر حرف بزند و یک نفر از تشکل های اصلاح طلب حامی دولت و اتفاقا وزیر هم تایید می کرد که نباید جناح بندی کنیم. بعد از آن گلایه کرد که چرا مدیرکل فرهنگی کارهای حاشیه ای می کند و عکس سران فتنه را به عنوان آواتار شبکه اجتماعی اش انتخاب می کند. وزیر و دکتر پیوندی به حسام الدین علامه چپ چپ نگاه می کردند و انگار از این کارش ناراضی بودند. بعد از دبیر مستقل ۳ نفر دیگر هم حرف زدند. از وضعیت طرح تحول تا مشکلات صنفی و امتحان دستیاری و شرط معدل و تحصن های جامعه پرستاری گفتند. حتی به وزیر پیشنهاد دادند که در نشست سالانه تشکل ها که در مرداد و شهریور است شرکت کند. وزیر اعتقاد داشت قسمتی از کارهایی که در خصوص تحصن پرستارها شده است سیاسی و خارج از ایران هدایت می شود. هاشمی می گفت قصد ندارند برای امتحان دستیاری معدل را مستقیم دخالت دهند و قرار است شرط معدل به صورت اختیاری در تراز دخالت داده شود. قاضی زاده هاشمی درباره نکاتی که در خصوص طرح تحول مطرح شد نکات زیادی گفت! حواس من بیشتر به خوردن گیلاس و هلو و زردآلو بود در آن قسمت! فقط فهمیدم چیزی حدود ۱۰۰۰میلیارد برای رفع زیر میزی خرج شده است و وزیر اعتقاد داشت که اثر داشته است.

 نوبت اعضای دفتر تحکیم که رسید قرار بود قبلش انگار جنبشی ها حرف بزنند که منصرف شدند. بیانی با این که خودش پزشکی نخوانده بود از خیلی اتفاقات جامعه پزشکی با خبر بود و این را ماحصل مشورت با دوستان علوم پزشکی تحکیم وحدتی در دانشگاه هایی مثل هرمزگان و جاهای دیگر می دانست. موضوع حفظ حریم شخصی مریض و نیز بیمه ها از مهم ترین نکته هایی بود که بیانی گفت. وزیر اعتقاد داشت حریم مریض ها حفظ می شود و حتی دستور عدم ورود موبایل و دوربین داده شده است و در این باره به مساله مرتضی پاشایی هم اشاره کرد که یکی از اقوام خودش این کار را کرده بود نه کادر درمانی. وزیر خیلی از سو تفاهم ها را ناشی از عدم اطلاع رسانی درست عنوان کرد و دست های زیادی که بعد از طرح تحول قطع شده است.

* آخر سر هم نوبت بچه های جنبش عدالتخواه بود. دور دومی بود که چای در جلسه گردانده می شد. حدودا ساعت ۱۲:۳۰ شب بود. یکی از اعضای مستقل می گفت سحر هم میهمان وزیر هستیم! بچه های عدالتخواه مثل همیشه تند رفتند داخل شکم وزیر که چرا وزیر باید سابقه کار در بخش خصوصی داشته باشد؟ چرا وزیر اصلا باید پزشک باشد؟ به طرح تحول سلامت هم انقولت داشتند که وزیر بهداشت جلسه ای که با آنها و محسن مقصودی در محل وزارت خانه داشت اشاره کرد. انگار وزیر میخواست بگوید قبلا هم جواب شما را داده ام! وزیر بهداشت در خصوص چرا وزیر از بخش خصوصی است که کنایه مستقیم به خودش بود گفت من قبلا خیلی کارها انجام داده ام و خدا را شاکرم که زندگی سالمی داشته ام. قبول دارم که وزیر بهداشت حتما نباید پزشک باشد ولی جایی از دنیا سراغ ندارم که وزیر بهداشت پرستار باشد! وزیر به ماجرای انتخاب شدنش برای وزارت و استخاره ای که رئیس جمهور برایش گرفته بود اشاره کرد و خیلی رک گفت علاقه ای به وزارت و وزیر شدن نداشته است.

* ساعت ۱:۱۳ بود که بعد از حرف های پایانی ضیا هاشمی و فراهانی و علامه جلسه ساعت ۱:۳۰ تمام شد. اما دانشجویان ول کن وزیر نبودند. بغل دستی ام می گفت اصلا نگاه ام به وزیر عوض شد چقدر خوب است. مرد معروف چشم پزشکی ایران با بچه ها سلفی می گرفت و از هر موضوعی صحبت می کرد. آخر جلسه هم به رسم یادگاری یکی از کتاب های خیلی قطور دکتر ولایتی و یک لیوان با آرم علوم پزشکی شهید بهشتی به حاضران دادند. عکس یادگاری پایان بخش جلسه حدودا ۴ ساعته با وزیر بهداشت بود.

برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]

Related Images:

Visits: 14

islammovie

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

منع مسئولان نبود این اوباش 'تکه‌تکه' و 'قطعه قطعه' می‌شدند

س جولای 14 , 2015
، دو سال پس از روی کار آمدن دولت دوم خرداد و آغاز پروژه شارلاتانیزم مطبوعاتی با اهانت به مقدسات اسلام و ارکان نظام جمهوری اسلامی و روند تبدیل برخی مطبوعات و روزنامه‌ها به پایگاه دشمن، اعتراضاتی دانشجویی به بهانه بسته شدن روزنامه سلام در روز ۱۸ تیرماه ۱۳۸۷ شکل […]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...