دختران چگونه هم شاد بپوشند و هم در جامعه تبرج نکنند

نودیها: «شبهه» شبیه حق است که قصد دارد طرف مقابل را به اشتباه بیاندازد. شبهه، همیشه همراه دلیل مطرح میشود. مثلاً در شبههای که توسط ابلیس درباره خلقت آدم مطرح گشت وی در باب خلقت آدم گفت: آدم را از خاک بیافریدی و من را از نار، و نار را بر خاک مزیت است و در شأن من نیست که به آدم سجده کنم.
امیرالمومنین علی علیهالسلام در نهج البلاغه در مورد شبهه میفرمایند: «و إنّما سمّیت الشبهه لأنها تشبه الحق» (نهجالبلاغه خطبه ۳۸) شبهه را از این رو شبهه نامیدند زیرا که شباهت به حق دارد.
طرفداران باطل به گونهای سخنان خود را تنظیم میکنند و با آب و تاب بیان می نمایند که مردم آن سخن را حق میپندارند به طوری که واقعیت بر مردم پوشیده میشود. به علت آنکه سخنان انسانهای منحرف شبیه سخنان حق است به آن «شبهه» می گویند اما به سخنانی که مردم را به حق میرساند «دلیل» گفته میشود.
اما «سئوال» معنای دیگری دارد و با شبهه تفاوتهای اساسی دارد. سؤال عبارت است از درخواست معرفت یا آنچه موجب معرفت گردد. پرسش به قصد شناخت یا برای تعریف و تبیین. اگر سؤال به قصد جدل هم مطرح گردد باید دقیقاً مطابق موضوع خود باشد که در شبهه چنین نیست.
سؤال را به معنای اعتراض و سائل را به معنای معترض نیز به کار بردهاند. بنابراین سائل (معترض) کسی است که حکمی را که مورد ادعای کسی است نفی کند بدون اینکه دلیلی بر نفی خود بیاورد ـ و نیز سؤال یا اعتراض به تمام آنچه کسی ادعا کرده است اطلاق میشود.
اما صرفنظر از تفاوتهای ماهوی سئوال و شبهه پیدایش سؤال در ذهن نشان از سلامت عقل و میل به کمال است. چرا که رشد آدمی مرهون شناخت او از حقایق عالم هستی است. ذهن انسان سالم و عاقل بیوقفه در تلاش است تا بر اساس معلومات قبلی خود، مجهولات فعلی را کشف نموده و حرکت خود به سوی کمال را منطبق بر واقعیات ادامه دهد.
برهمین اساس گروه معارف رجانیوز قصد دارد طی سلسله مطالبی با طرح یکی از موضوعات مبتلا به روز در حوزههای اعتقادی و اجتماعی سئوالات مربوط به این موضوع را مطرح و به پاسخهای آن به صورت متقن و چکیدهوار بپردازد. بدیهی است شاید سئوالات دیگری در ذهن مخاطبان با مطالعه این نوشتار پدید بیاید که میتوانند با درج آن در قسمت نظرات کاربران منتظر پاسخ آن از سوی کارشناسان باشند.
موضوع مطلب حاضر در باره «جایگاه و نوع پوشش دختران در اسلام» است که با طرح سئوالاتی از قبیل «آیا احادیثی که میفرماید دختران حسنه و پسران نعمتاند، موثقاند؟ توجیهشان چیست؟»، «آیا مقدم داشتن دختران بر پسران در آیه ۴۹ سوره شوری، اشاره به نکتهای دارد؟»، «دختران چگونه میتوانند از سویی شاد بپوشند و از سویی بدون تبرّج در جامعه حضور داشته باشند؟»، «مقام و جایگاه دختران در نگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله» و در نهایت «دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب» با استناد به آیات قرآن و احادیث به آنها پاسخ داده شده است.
این نوشتار را از نظر میگذرانید:
***
آیا احادیثی که میفرماید دختران حسنه و پسران نعمتاند، موثقاند؟ توجیهشان چیست؟
حسنه بودن دختران و نعمت بودن پسران موضوعی است که با عبارات مختلف در روایات گوناگون آمده است. حتی اگر برخی از این روایات از نظر سند چندان قوی و مورد اعتماد نباشند، ولی با توجه به کثرت این دست از روایات، نوعی تواتر معنوی از آنها استفاده میشود. به عنوان نمونه تعدادی از آنها بیان میگردد.
۱- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَهٌ فَإِنَّمَا یُثَابُ عَلَى الْحَسَنَاتِ وَ یُسْأَلُ عَنِ النِّعْمَهِ؛ از امام صادق(ع) نقل شده است: دختران، حسنهاند و پسران نعمت و (روز قیامت) براى حسنه پاداش داده میشود و از نعمت سؤال خواهد شد.»(۱)
۲- «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَى الْحَسَنَاتِ؛ از امام صادق(ع) نقل شده است: پسران نعمتاند و دختران حسنه و خداوند از نعمت سؤال میکند و بر حسنات پاداش میدهد.(۲)
۳- الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعَمٌ فَالْحَسَنَاتُ تُثَابُ عَلَیْهِنَّ وَ النِّعْمَهُ تُسْأَلُ عَنْهَا؛ امام صادق(ع): دختران، حسنهاند و پسران نعمت، براى حسنه پاداش خواهد بود و از نعمت سؤال خواهد شد.(۳)
۴- «وَ قَالَ (ع) الْبَنَاتُ مِحْنَهٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَهٌ وَ اللَّهُ تَعَالَى یُعْطِی الْجَنَّهَ بِالْمِحْنَهِ لَا بِالنِّعْمَه؛ امام صادق(ع) میفرماید: دختران مشقت و گرفتاری و پسران نعمتاند، خدای تعالی بهشت را به محنت میدهد نه به نعمت.»(۴)
آنچه در مورد این دست از روایات میتوان گفت، این است که این تعابیر با توجه به آن شرایط زمانی که دختران دارای چندان جایگاهی در میان اعراب، بویژه اعراب جاهلی نبودند، صادر شده است تا به آنها اعلام کند دختران، هدیه الهی هستند و با آنها متناسب با شأن آنان برخورد کنید و خداوند در قبال آنها فقط پاداش میدهد، اما پسران نعمتاند که باید نسبت به آن پاسخگو باشید.
جامعهای که وقتی به پیامبرش، مژده فاطمه سلام الله علیها داده شد، ناخرسندی در چهره اصحاب نمایان میشود. تا جایی که پیامبر(ص) به آنان میفرماید چه شده است شما را؟ چرا چهرهها دگرگون شده است؟! دختر گل معطّری است که آنرا میبویم و روزیش هم با خداوند است.(۵)
از لحن این روایات فهمیده میشود که فرزندان پسر برای مردم، نوعی سرمایه کاری و پشتوانه اقتصادی به شمار آمده و دختران از نگاه آنها تنها نیروی مصرفکننده بودند، لذا تعبیر به سؤال از نعمت میتواند به همین جنبه نظر داشته باشد که ای مردم! این نعمتی که خداوند به شما داده و از او در جنبههای مالی و اقتصادی استفاده میکنید، فردا باید بابتش پاسخگو باشید.
آیا مقدم داشتن دختران بر پسران در آیه ۴۹ سوره شوری، اشاره به نکتهای دارد؟
خداوند در قرآن کریم در زمینه مشیت و قدرت مطلقه خود میفرماید:
«لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُور؛ مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خدا است هر چه را بخواهد میآفریند؛ به هر کس اراده کند دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر میدهد.»
همانگونه که میدانید هیچیک از کارهای خداوند حتی جابهجایی و تقدیم کلمات بدون دلیل و حکمت نیست، منتهی بشر بدون عنایت الهی و امداد از سخنان پیشوایان دین علیهمالسلام راهی برای دستیابی به این حکمتها ندارد. در روایات به دلیل تقدیم کلمه اناث(دختران) بر ذکور (پسران) در این آیه اشارهای نشده است، اما مفسران در برداشتهای استحسانی میگویند این تقدیم میتواند از یک سو بیانگر اهمیتى باشد که اسلام به احیاى شخصیت زن میدهد و از سوى دیگر به آنها که به دلیل پندارهاى غلط از تولد دختر کراهت داشتند، بگوید او بر خلاف خواسته شما آنچه را به آن تمایل ندارید میدهد، و این دلیل بر این است که انتخاب به دست شما نیست(۶)
از طرفی شاید مقدّم داشتن دختران بر پسران (در این آیه) اشاره بر این باشد که دختر خود یکى دیگر از هدیههاى بزرگ خدا است یا براى آنکه مردم عهد جاهلى دختر را دوست نمیداشتند، ولى در عین حال خداوند دختر میبخشد، پس او بخشنده هر چیزى است که میخواهد و به هر گونهاى که بخواهد، آیا این بر وسعت فرمانروایى و شدّت تسلّط و چیرگى او دلالت نمیکند؟(۷)
دختران چگونه میتوانند از سویی شاد بپوشند و از سویی بدون تبرّج در جامعه حضور داشته باشند؟
حجاب به معنای حضور بدون تبرّج بانوان در جامعه است، اما از طرفی نوجوانان و جوانان به اقتضای فطرت تمایل دارند مورد توجه قرار گیرند. حال چگونه یک دختر جوان میتواند هم از پوششهای شاد (در طرح و رنگ) استفاده کند و هم حضور بدون تبرّج داشته باشد؟
واژه حجاب در لغت به معنای پرده و حاجب و چیزی است که میان دو چیز حایل و فاصله میشود.(۸) البته مفسران و محققان گفتهاند واژه حجاب به معنای پوشش زنان، اصطلاحی است که بیشتر در عصر ما پیدا شده و اصطلاحی جدید است. آنچه در گذشته در این مورد به کار میرفته، به ویژه در اصطلاح فقها، واژه «ستر» به معنای پوشش است.(۹) در قرآن کریم برای رشد و تعالی زن و نیز سالمسازی محیط خانه و اجتماع، حجاب برای زنان، واجب شده است.(۱۰)
قرآن برای حجاب، علاوه بر پوشش بدن، اقسام دیگری قائل است:
حجاب و پوشش در نگاه
آنجا که میفرماید: «ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند»(۱۱) و نیز «ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.»(۱۲)
حجاب در گفتار
«پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آنکه دلش بیمار است به طمع افتد.»(۱۳)
حجاب در رفتار
به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند: «و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.»(۱۴)
اما در خصوص سؤال باید چند نکته را متذکر شویم:
انسان؛ موجودی دو بعدی
از نگاه قرآن انسان موجودى است که از یک سو فطرتى الهى و از سوى دیگر، طبیعتى مادى دارد.
فطرت او را به سمت معارف بلند، معنویات و خیرات دعوت مىکند و طبیعت او را به حضیض مادیّت، شهوات و شرور فرا مىخواند. حیات انسان صحنه مبارزه دائم بین طبیعت و فطرت اوست.(۱۵) برخی به اشتباه، فطرت پاک و الهی را با طبیعت و خواستههای نفسانی خود یکی میدانند، لذا دچار تعارض و خطای معرفتی شده و از حقیقت دور میشوند.
پوشش؛ سبب احترام
پوشش بیشتر زن، سبب میگردد ارزش زن در برابر مرد بالا رود. اگر اسلام تاکید کرده است که زن متینتر و با وقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مردان نگذارد، برای آن است که بر احترام زن افزوده شود و همچون کالای بیارزشی تلقی نگردد که به راحتی در اختیار همگان است.(۱۶)
مواظبت بر امری فطری
از مطالعات تاریخی نیز استفاده میشود که انسان در هیچ مقطعی بدون پوشش زندگی نکرده است و این مطلب نشان میدهد شرم و حیا به صورت ذاتی در انسان وجود دارد. از آیات مربوط به خلقت حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش و حجاب استفاده میشود. خداوند در قرآن به انسانها هشدار میدهد که مواظب باشند مبادا همانگونه که فتنه و فریب شیطان باعث برهنگی آدم و حوا گردید، موجب فریب و برهنگی آنان نیز بشود.(۱۷) قرآن همچنین از وسوسه شیطان برای برهنگی آدم و حوا خبر میدهد(۱۸) و بالاخره از کارایی وسوسه شیطان نسبت به آدم و حوا و خوردن از شجره ممنوعه و در نتیجه، آشکار شدن زشتیهای آدم و حوا و اقدام آن دو به پوشاندن بدن خود با برگ درختان میگوید.(۱۹)
معنای واژه تبرّج
قرآن کریم در این زمینه به همسران پیامبر صلیالله علیه و آله میفرماید: «شما در خانههاى خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین در میان جمعیت ظاهر نشوید» و اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشاى دیگران قرار ندهید (وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى).(۲۰)
منظور از جاهلیت اولى، ظاهراً همان جاهلیت مقارن عصر پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است. آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند و دنباله روسریهاى خود را به پشت سر میانداختند به طورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشوارههاى آنها نمایان بود. درواقع قرآن همسران پیامبر صلی الله علیه و آله را از این گونه اعمال باز میدارد.(۲۱)
استفاده از زیباییها و زینتهای حلال؛ دستور اسلام
خداوند در این باره میفرماید: «بگو چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریدهام و روزیهاى پاکیزه را حرام کرده است؟! اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آوردهاند (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولى) در قیامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.»(۲۲)
و این نشان میدهد فرهنگ اسلامی نه تنها زنان و دختران را در استفاده از زینتآلات و لباسهای زیبا منع نمیکند، بلکه آنها را تشویق نیز میکند.
امام باقر(ع) در روایتی میفرمایند: «سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردنبندی به گردن آویزد.»(۲۳)
چگونگی جواز استفاده از زینتآلات و لباسهای شاد
البته اسلام برای اینکه هم به خواست طبیعی زنان پاسخ مثبت بدهد و هم آنان و جامعه را از آسیبهای تبرج و بیحجابی مصون بدارد، آشکار کردن آرایش و زینتآلات را در محیط اجتماعی زنانه و محیط خانوادگی که نامحرم وجود ندارد، برای زنان جایز شمرده است. همچنین پوشیدن لباسهای شاد در محیطهای عمومی که افراد نامحرم حضور دارند در صورتی که از نظر پوشش، کامل باشد و موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده نگردد، جایز دانسته است و فقط در شرایطی این نوع پوشش را نهی میکند که موجب جلب توجه و تحریک نامحرم و باعث مفسده شود.(۲۴)
مقام و جایگاه دختران در نگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله
حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله میفرمایند:
«مِنَ الرَّوْضَهِ، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ الْمُخَدَّرَاتُ مَنْ کَانَتْ عِنْدَهُ وَاحِدَهٌ جَعَلَهَا اللَّهُ سِتْراً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ کَانَتْ عِنْدَهُ اثْنَتَانِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهَا الْجَنَّهَ وَ مَنْ یَکُنْ لَهُ ثَلَاثٌ أَوْ مِثْلُهُنَّ مِنَ الْأَخَوَاتِ وُضِعَ عَنْهُ الْجِهَادُ وَ الصَّدَقَهُ؛
خوب فرزندانی هستد دختران مخدره هر کس یک نفر از آنها نزد او باشد خداوند او را سپری از آتش قرار میدهد و کسی که دو دختر داشته باشد خداوند به این سبب او را داخل بهشت میکند و هر کس سه دختر داشته باشد و یا همانند آن خواهر نزد او باشد جهد و صدقه از او برداشته شده است. (۲۵)
دلیل عرفانی زیبا در مورد حجاب
کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت یک شکل و بافت و صورتی دربیاید، قهراً به بافت انسان درمیآید. همانطور که قوه خیال، حقایق آنسویی را مطابق با مناسباتی که بینشان است، با اشکال اینسویی برای انسان پیاده میکند، قوه خیال عالم هم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبیعت به صورت انسان شکل میدهد و چون عصمت بیشتر با اسم شریف «الباطن» سازگار است، لذا به صورت زن شکل میدهد، نه صورت مرد. چون مرد بیشتر با اسم شریف «الظاهر» و زن بیشتر با اسم شریف «الباطن» در ارتباط است، لذا همان مقام اسم شریف «الباطن» در شریعت، برای زن به صورت حجاب مطرح شده است.
این حجاب در حقیقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: «از پشت هفت هزار حجاب دارید من را میبینید» اگر عدد را بالاتر ببرد، باز هم حق است.
نه اینکه دین اگر به زن میگوید حجاب را نگه دار، العیاذ بالله جسارت به زن است، بلکه این در حقیقت، احترام به زن است. به او میگوید چون تو مطابق اسم شریف «الباطن» الهی پیاده شدهای، ما نمیخواهیم در معرض دید هر کسی قرار بگیری، لذا محجوب باش. بگذار اگر دیگران میخواهند تو را ببینند، از پشت حجابها ببینند. این حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه اینکه خداوند هم دژ دارد.
فرمود: هرچه کوشش کنید، نمیتوانید حقیقت غیبیه ذات مرا ببینید. آنقدر محجوبم، آنقدر در حجابم که هر چه حجابها را خرق کنید، باز هم همچنان باید مرا در پشت حجاب ببینید. هرگز من کشف تام نمیکنم.
حتی در قرآن هم کشف تام ذاتی نکرد. قرآن هم اگرچه خدا را به ما معرفی میکند، اما یا با الفاظ است یا با معانی یا صور که هم الفاظ حجابند، هم معانی و هم صور. خدا از پشت حجابها خود را معرفی کرد، و الا حق آنطوری که حق است، برای خلق جلوه نمیکند، که لازمه جلوهگری حق برای خلق، بساط خلق را جمع کردن است.
زن تا رمانی که در حجاب است، حق است، اما زمانی که از حجاب درآمد، وجهه خلقی پیدا میکند و تواناییاش شکسته میشود. پس حجاب برای زن یک احترام است تا بیشتر شبیه به خداوند شود.
واقعیت این است که اگر بخواهند «عصمت اعظم» را به صورت بشر در بیاورند، به بهترین شکل در خواهند آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی نباشد. لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره علیهاسلام در عالم هرگز زنی پیدا نمیشود، چه اینکه مشابه چهره پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهمالسلام هرگز در عالم پیدا نمیشود.
حال که عصمت کبرای الهی در حضرت صدیقه طاهره علیها سلام تجلی کرده است، او آنچنان در حجاب قرار میگیرد که فقط امیرالمؤمنین علیهالسلام لیاقت دیدار همچنین جمالی را داشته باشد. لذا اگر علیبن ابیطالب نبود، برای تو هرگز در عالم کفوی برای این بانو وجود نداشت.(۲۶)
———————————–
پینوشتها:
(۱) کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۶، ص ۶، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
(۲) همان، ص ۷
(۳) ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص ۳۸۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
(۴) شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص ۱۰۵، مطبعه حیدریه، نجف، چاپ اول، بىتا.
(۵) العروسى الحویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج ۳، ص ۶۱، اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. «و قال: انه بشر النبی صلى الله علیه و آله بفاطمه علیها السلام، فنظر فی وجوه أصحابه فرأى الکراهیه فیهم، فقال: مالکم ریحانه أشمها و رزقها على الله»
(۶) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۴۸، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
(۷) مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ۱۲، ص ۳۹۴- ۳۹۵، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
(۸) ابن منظور، لسانالعرب، ماده حجب.
(۹) تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۴۰۲؛ مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص ۷۸
(۱۰) اقتباس از سؤال ۴۳۱ (سایت: ۴۵۹) حجاب در اسلام.
(۱۱) ُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ، نور،۳۰
(۱۲) قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ، نور، ۳۱
(۱۳) فلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ، احزاب،۳۲
(۱۴) وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ، نور،۳۱
(۱۵) اقتباس از سوال ۹ (سایت: ۱۲۳۹) دین و انسان.
(۱۶) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ج ۱۹، مسأله حجاب، ستر عورت، با اندکی تغییر
(۱۷) یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما، اعراف، ۲۷
(۱۸) فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُرِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما. اعراف، ۲۰
(۱۹) فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ. اعراف،۲۲
(۲۰) احزاب،۳۳
(۲۱) تفسیر نمونه، ج۱۷، ۲۹۰
(۲۲) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ. اعراف،۳۲
(۲۳) لاینبغی للمرأه ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلاده، حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، کتاب النکاح، ص ۱۱۴، حدیث ۱
(۲۴) به پارهای از نظرات فقها در این باره توجه فرمایید:
حرام است پوشیدن لباس شهرت به نحوى که خلاف شأن او باشد از حیث جنس لباس یا رنگ یا ترکیب یا بریدن یا دوخت. الغایه القصوى فی ترجمه العروه الوثقى، ج۱، ص ۳۵۰
بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت که پارچه یا رنگ یا دوخت آن براى کسى که مىخواهد آن را بپوشد معمول نیست، خودداری کند. (نورى): و موجب هتک و موهون بودن است . (فاضل) مقصود از لباس شهرت لباسى است که عرفاً زننده و از این جهت انگشتنما باشد و مناسب زى و شأن شخص از حیث جنس یا رنگ یا نوع دوخت نباشد. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)،ج۱، ص۴۶۶، مسأله ۸۴۵
س ۱۳۶۲: آیا دختران مىتوانند لباسى که رنگ آن مایل به آبى پررنگ است بپوشند؟
ج: فى نفسه اشکال ندارد به شرطى که منجر به جلب توجه دیگران و ترتّب مفسده نشود.
س ۱۳۶۳: آیا براى زنان پوشیدن لباسهاى تنگى که برجستگیهاى بدن آنان را نشان مىدهد و یا پوشیدن لباسهاى بدن نما و عریان در عروسیها و مانند آن جایز است؟
ج: اگر از نگاه مردان اجنبى و ترتّب مفسده در امان و محفوظ باشند، اشکال ندارد در غیر این صورت جایز نیست.
س ۱۳۶۴: آیا پوشیدن کفش سیاه براق توسط زن مؤمن جایز است؟
ج: اشکال ندارد مگر آنکه رنگ و شکل آن باعث جلب توجه نامحرم و یا انگشتنما شدن او شود. استفتائات از مقام معظم رهبری، توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج۲، ص: ۱۰۱۲
(۲۵) بحارالأنوار (ط – بیروت)، ج۱۰۱، ص ۹۱
(۲۶) سخنان حضرت استاد صمدی آملی/ محرم ۸۸
منبع : رجانیوز
برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]