نقد فیلم یلدا (۱۳۹۷-۱۳۹۸) جشنواره ۳۷ فجر

اشتراک گذاری :
نقد فا :  چیزی به نام فاجعه!
علی زارع
یلدا دومین ساخته‌ی مسعود بخشی که در بخش فیلم اولی‌های جشنواره قرار گرفته هم در فرم و هم در محتوا یک فاجعه به حساب می‌آید. تا روز ششم، جشنواره فیلم ضعیف به خود کم ندیده است اما فیلمی که به صورت مستمر قهقه‌ی حاضران را در بیاورد یک نوبر محسوب می‌شود.
فیلم داستان دختری به نام مریم است که شوهرش را کشته و حالا در برنامه‌ای زنده می‌خواهد رضایت دختر مقتول را بگیرد. بازی‌های بازیگران فاجعه از آب در آمده و مجری برنامه می‌تواند برنده بدترین بازیگر مرد جشنواره باشد. برنامه‌ی تلویزیونی که در آن قرار است قاتل و اولیای دم رو در رو شوند بسیار تصنعی شده است. وسط برنامه فال حافظ می‌گیرند و قرعه کشی بخشنده‌ی برتر انجام می‌دهند! اتفاقاتی که به صورت متعدد صدای خنده‌ی حضار را بلند می‌کند.
نکته اینجاست که کارگردان دست روی سوژه‌ای گذاشته که می‌تواند برای همه جذاب باشد. مسئله قتل و مصیبت‌های خانواده قاتل برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول. اما بخشی به قدری در فیلمنامه و کارگردانی پر اشکال ظاهر شده است که فیلم را می‌توان بدترین فیلم جشنواره تا امروز دانست.
از زمانی که لیست فیلم‌های حاضر در جشنواره منتشر شد بر روی اسم بخشی حرف و حدیث‌های بسیاری شکل گرفت. عده‌ای معتقد بودند که فیلم او نمی‌تواند در بخش فیلم اولی‌ها باشد چرا که او پیش از این فیلم موهون یک خانواده‌ی محترم را ساخته که یکی از پر حاشیه‌ترین فیلم‌های این سالها بوده است. سروصداهایی که شنیده نشد و فیلم در جشنواره اکران شد. اما پس از اکران یلدا و بازخوردهای به شدت منفی آن باید گفت که اصولا بر چه منطقی جشنواره فیلم‌هایی با پایین ترین کیفیت ممکن را در خود جای داده است؟
فیلم مسعود بخشی حتی در مواردی ضعیف‌تر از فیلم تیغ و ترمه کیومرث پور احمد ظاهر شده است. فیلم از هیچ منطق روایی و زمانی درستی تبعیت نمی‌کند. دختر مقتول از برنامه خارج شده و در راه رفتن به خانه با یک موتوری تصادف می کند. چند دقیقه به شروع شدن برنامه بیشتر زمان نیست و ما می بینیم که او برگشته و رو به روی مجری نشسته است. بخشی در فیلمش مسئله زمان را هم به سخره گرفته!
به هرحال ورود چنین آثار ضعیف و سخیفی توسط داوران هیئت انتخاب سوال خیلی از کارشناسان است.
نسخه سینمایی ماه عسل!
محمدمهدی شیخ صراف
بیاید اصلا کاری با مضمون فیلم یلدا که درباره قصاص و بخشش است نداشته باشیم. درباره اینکه چرا مسعود بخشی بعد از ساخت فیلم سراسر وهن «یک خانواده محترم» با سرمایه مشترک سیمافیلم و طرف فرانسوی و حضورش در یک جشنواره اروپایی و اکران این فیلم در سینماهای فرانسه باید در بخش فیلم‌های اول جشنواره فجر باشد هم صحبتی نکنیم. مسئله سرمایه‌گذار فرانسوی فیلم یلدا را هم بگذاریم کنار و با یک «ان شا الله گربه است» از کنار همه اینها بگذریم. ان شاالله آقای آفریده تهیه کننده فیلم یک خانواده محترم، در هیأت داوران بخش فیلم‌های اول، از مسعود بخشی حمایت کافی خواهد کرد که زمانی معاون خودش در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در زمان دولت احمدی نژاد بود.
درباره فیلم سینمایی یلدا فقط باید یک سوال پرسید: فیلمی که از ابتدا انتهایش معلوم است را چرا باید دید؟ وقتی کل فیلم برپایه بخشش یک اعدامی در یک برنامه زنده تلویزیونی توسط ولی دم پایه گذاشته شده باشد، باید منتظر چه چیزی باشیم؟ آن هم وقتی بازیگر اصلی فیلم یعنی دختر متهم به اعدام هیچ برگ برنده‌ای برای عرضه ندارد. کسی که مهمترین بازی‌ها و واکنش‌ها را باید نشان دهد، حتی از پس چند قطره اشک در حساس‌ترین صحنه داستان بر نمی‌آید.
مسعود بخشی در فیلم نشان داده مناسبات پخش یک برنامه زنده را به خوبی می‌داند و آن را در فیلمش به خوبی بازنمایی می‌کند. تلاش برای نداشتن حفره حقوقی و قضایی در فیلمنامه هم کاملا به چشم می‌آید. همین هم قدری به همراه شدن نصفه نیمه مخاطب با فیلمش کمک کرده اما این همه ماجرا نیست. او یک فیلم سینمایی را در حد یک برنامه تلویزیونی چالشی پایین آورده است. تازه وقتی در کنار بازی تخت بهناز جعفری، ایفای نقش بازیگر مجری برنامه و بازی ناپخته او را هم می‌بینیم که در بعضی صحنه‌ها خنده‌دار هم شده، این جذابیت پایین‌تر هم خواهد آمد.جذابیت چنین فیلمی که تقریبا تمام آن در استودیو، اتاق فرمان و پشت صحنه یک برنامه تلویزیونی می‌گذرد و اصلا ماجرای همان برنامه تلویزیونی است از همان برنامه تلویزیونی فراتر نخواهد رفت. واقعا کسی حاضر است مثلاً برای تماشای یک قسمت از برنامه «ماه عسل» به سینما برود؟!
رجانیوز
برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]

Related Images:

Visits: 8

مرتضی - مدیر اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

نقد فیلم جمشیدیه (۱۳۹۷-۱۳۹۸) جشنواره ۳۷ فجر

س فوریه 5 , 2019
 نقد فا  : کلیشه تکراری حسام الدین ابوالحسنی گره داستان تقلیدی مشابه از فیلم «بدون تاریح، بدون امضاء» است؛ قطعی نبودن اتفاقی که منجر به مرگ می‌شود. یک بار دیگر قصاص و قصه تکراری آن در سینما. یک قاتل از یک خانواده مرفه و پولدار، یک مقتول از خانواده بدبخت […]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...