نودیها:متن شعر:آی چوپان حذر از خواب که تاوان نتوان چشم بستی گله از گله ی گرگان نتوان گرگ ، گرگ است اگر اخم اگر لبخندست بی طمع نیست سلامش هنرش ترفند هست بی طمع نیست سلامش هنرش ترفند هست غرب آنجاست که خورشید نهان می خواد مرگ هنگامه ی آتش نفسان می خواد گله از گله ی گرگان نتوان چشم بستیم به در گله ی گرگان نتوان مام میهن پسرش را به جهان می خواهد مار بر دوش کهن مغز جوان می خواهد تا جهان سفره ی ضحاکی خون خوار
روشنگری
برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]
Related Images:
Visits: 12