چرا جوانان در سن ازدواج، ازدواج نمی‌کنند؟

اشتراک گذاری :

 از آنجا که مسائل اجتماعی از بیرون و مشکلات خانوادگی از درون همسو می شوند و خانواده را در معرض تهدید قرار می دهند فقط با عملکرد آگاهانه می توان مانع پاشیدگی زندگی خانوادگی و بی توجهی به آن عاقبت تیره می آفریند اما طلاق نیز اغلب بهترین راه حل نیست و فقط گریز از پیدا کردن راه حل است و طلاق نادرست هم مثل ازدواج نادرست عواقب نا مساعدی دارد و توسل به آن هر قدر دیرتر، بهتر است و به درستی گفته اند طلاق حرامترین حلالهاست.

با وجود مشکلات زیادی که بر سر راه ازدواج جوانان وجود دارد که آمار ازدواج را به طور جدی نگران کننده کرده بر اساس آمار سال ۹۳، تنها حدود ۵/۳ درصد از جوانان ۱۵ سال به بالا ازدواج کرده‌اند که شمار آن ها حدود ۷۴۰ هزار نفر می‌شود. بنابراین، ۹۵ درصد از جوانان در سن ازدواج، ازدواج نکرده‌اند؛ از سوی دیگر آمار طلاق ها نیز به شدت رو به افزایش است به ازای ۴/۴ ازدواج در کشور، یک طلاق داریم و نیمی از طلاق‌ها در پنج سال اول زندگی مشترک رخ می‌دهند. البته در استانهای محروم مانند  سیستان و بلوچستان با وجود مشکلات اجتماعی و اقتصادی، نسبت ازدواج به طلاق ۱۵ به یک است، اما این آمار در تهران سه به یک ثبت شده است.

 

عشق و آغاز زندگی مشترک

عشق خصوصی ترین احساس بشر و دلیل بودن و ماندن است. (ترجمه انتظاری ۱۳۸۳) عشق، تجربه ای اعجاز گونه و قدرتمند می باشد به طوری که در آغاز زندگی مشترک، هر دیدار و گفت و گو میان زن و شوهر بسیار درست و بی کم و کاست به نظر می رسد، اما به زودی این جذبه و شیفتگی به یک رابطه تبدیل می شود و ما با دشواری های شریک شدن زندگی خود با یک انسان رو به رو خواهیم شد. هفته ها به ماه ها مبدل می شود و روزی از خود می پرسیم: « آیا این شخص برای ما مناسب است؟ »

بسیار واضح است که هیچ یک از ما عمداً افرادی را انتخاب نمی کنیم که برای مان نا مناسب باشد و حقیقتاً باور داریم که انتخابمان درست است. امّا حقیقت این است که بسیاری از اوقات این انتخابها به اشتباهاتی تلخ و دردناک مبدل می شوند زیرا بسیاری از ما فرد نا مناسب را بر می گزینیم و سپس با خود می اندیشیم که چرا ازدواجمان شکست خورده است.

بنابر این ازدواج حلقه ی نامزدی یا آلبومی از عکس نیست، بلکه راهی برای رسیدن به آرامش است و چنین امری میسر نمی شود مگر در سایه ی آگاهی. (دکتر خمسه، ۱۳۸۲ ) آگاهی، غذای صبح افراد پیروزمند است (جانسون ۱۳۸۳ ).

 

در هر ازدواجی یک یا چند عامل از عوامل بالا اساس تصمیم قرار دارند و همه ازدواج ها همانند و هم پایه نیستند.خانواده ها نیز اگر چه ظاهر یکسانی دارند اما در محتوی متفاوت اند شاید به همین خاطر است که یکی می ماند و دیگری متلاشی شده و منحل می گردد. خانواده ای با اتکا به امکانات اقتصادی و اجتماعی اش حفظ می شود و خانواده دیگر با عشق نجیبانه زن و شوهر، احترام متقابل، همکاری مشترک و همسری حقیق دوام می یابد.(ایوب و الچاک، برنز شیلا)

تحقیقات نشان داده که طلاق یکی از ده رویداد اولیه و مهم در زندگی انسان می باشد. عده ای از محققان اعتقاد دارند که طلاق به عنوان یکی از حوادث زندگی نقش اولیه و حساسی در ایجاد افسردگی دارد. فابل انکار ترین یافته ها در زمینه ی فقدان یکی از والدین در سنین قبل از ۱۱ سالگلی می باشد.(پیکل و همکاران، ۱۹۱۷)

هیچ چیز حلالی مانند طلاق مبغوض و منفور پیشگاه الهی نیست (امام صادق ع )

 

طلاق چیست؟

پدیده ی طلاق « راه حل » رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فرو ریختن ساختمان خانواده، قطع پیوند زنا شویی و اختلال ارتباط پدر و مادر با فرزند است.

طلاق «حرامترین حلالها»

خانواده مانند عمارتی است که زن و شوهر ستونهای آنرا تشکیل می دهند و فرو ریختن هر ستون استحکام و استواری عمارت را دچار تزلزل و گسستگی می کند فرزند حکم روح وحدت و تقدس ربائی را دارد که در سایه او محیط خانواده از گرمی و عشق بیشتری برخوردار خواهد بود ، وجود فرزند چون پیرایه ای است که مایه جلال و رونق خانواده است. بر پدر و مادر است تا با از خود گذشتن و ایثار این شمع دل افروز را گرمی بخشند و به اتفاق، از خاموشی و سردی آن جلوگیری کنند.(تمدن ۱۳۶۹)

 
با وجود این چنانچه زن و شوهر به علتی نتوانند به هیچ وجه به سازش و تفاهم برسند پدیده طلاق راه حل رایج و قانونی عدم سازش آنهاست.
از آنجا که مسائل اجتماعی از بیرون و مشکلات خانوادگی از درون همسو می شوند و خانواده را در معرض تهدید قرار می دهند فقط با عملکرد آگاهانه می توان مانع پاشیدگی زندگی خانوادگی و بی توجهی به آن عاقبت تیره می آفریند اما طلاق نیز اغلب بهترین راه حل نیست و فقط گریز از پیدا کردن راه حل است و طلاق نادرست هم مثل ازدواج نادرست عواقب نا مساعدی دارد و توسل به آن هر قدر دیرتر، بهتر است و به درستی گفته اند طلاق حرامترین حلالهاست.

علل و عوامل مؤثر در طلاق
به گفته کارشناسان ازدواج هایی که در آنها هماهنگی بیشتری میان زوجین وجود دارد موفق ترند و کمتر به طلاق می انجامند. تشابهاتی مانند طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات، سطح هوش، هم نژاد بودن، دین مشابه داشتن هم زبان بودن و … یک ازدواج موفق را رقم می زند. ازدواجی که با تشابه نژادی، زبانی، روانی و اجتماعی صورت بگیرد ازدواجی موفقیت آمیز است.
تفاوت طبقاتی یکی از عواملی است که با امکانات اجتماعی معمولاً دیدگاه های مختلفی را به وجود می آورد البته اگر دو نفر آن اندازه از آگاهی لازم برخوردار باشند که این تفاوت ها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان معنی ندارد. در اصل مهم ترین دلایل طلاق توقعات نادرستی است که طرفین از یکدیگر دارند. در عین حال موارد زیر قابل اشاره است:

۱-عدم آگاهی جنسی ۲- شهرت یکی از طرفین ۳- بیماری و یا نقض جسمانی ۴- نبود امنیت شغلی ۵- تضاد فرهنگی ۶- فقر مالی ۷- عدم درک متقابل افراد از یکدیگر

اما یکی از مهمترین عوامل طلاق در جامعه امروز ما بحران شخصیت است. همان بحرانی که سبب می شود ازدواج ها صورت گیرد. بحران تنهایی یا یک خلاء عاطفی خلائی است که باعث می شود در سن پایین فرد تصمیم به ازدواج بگیرد. با ازدواج این گره یا عقده را از هم بگسلد. چنین افرادی که هنوز به بلوغ روانی کامل نرسیده و آگاهی لازم را جهت ازدواج ها ندارند ، فقط برای اینکه تنهایی خود را پر کنند به سراغ ازدواج می روند. این افراد نه به روابط جنسی، نه به مادیات و نه به ظواهر و … به هیچ چیز توجه نمی کنند و تنها توجه آن ها به تشکیل زندگی تازه و استقلال فردی در نتیجه جدا شدن از خانواده خود است. همین بحران شخصیت باعث می شود که فرد به هیچ کدام از تفاوت های فرهنگی و… با فرد متقابل توجه نکند تا فقط به استقلال فردی دست یابد. پس به طور غیر مستقیم بحران شخصیت طلاق را نیز برای فرد رقم می زند.

 

گفته می شود یک ارتباط جنسی مناسب ۶۰ تا ۷۰ در صد باعث رونق زندگی زناشویی می شود و متأسفانه دیده می شود که خیلی از طلاق ها به خاطر نداشتن یک ارتباط زناشویی نا مناسب است.

یک جامعه شناس آمریکایی سعی کرده است که علل بحران های زناشویی را در چهار دسته زیر طبقه بندی کند:

عوامل موقعیتی و غیر شخصیتی مانند سلامت بدنی، شرایط  اقتصادی، مداخله نزدیکان، تولد فرزند ناخواسته و به عبارت دیگر گونه ای از بدشانسی

نارسایی های شخصیتی در یکی از زوجین یا هر دو مانند گرایش های روان بیمارانه، اکلسیم، عقیم بودن، گرایش های جنسی انحرافی و سایر علائم انحرافات روانی

تفاوت ها یا عدم تشابهات شخصیتی از لحاظ سوابق ذهنی، اجتماعی، مذهبی، هنری و یا حساسیتها

 

عدم توافق نقش ها مانند گرایش های ناهمسان زوجین و محرومیت های ناشی از عدم توانایی ازدواج در بر آوردن انتظارات هر کدام بسیاری از عواملی که سبب شده از میان رفتن ازدواج می شود ناشی از نقش هایی است که زن و شوهر در زندگی زناشویی خود ایفا می کنند و آن ها را در دوران کودکی و در خانواده قبلی خود آموخته اند. عمل کردن به این نقش ها غالباً برای هر یک از زوجین حالت نا هوشیار دارد و آن چه که مسئله آفرین است عدم تناسب آنها با یکی دیگر و در چاچوب یک کانون خانوادگی است در میان این نقش ها که تنوع زیاد دارند می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف) شوهر زیر نفوذ زن؛ مرد با پذیرش نقش تابع در خانه ی پدری و یا در گروه هم بازی هایش در زندگی زناشویی نیز تسلط همسرش را می پذیرد.

ب) زن یا شوهر عزیز دردانه؛ شخصی که در کودکی عزیز پدر  و مادر و در نوجوانی مورد ستایش آنها باشد. در زندگی زناشویی نیز همین انتظار را از همسرش دارد

ج) شوهری که می خواهد او را بپرستند؛ این چنین فردی قالباً برای پدر و مادرش در حکم خدای کوچک بوده است.

د) حسادت غیر عادی زن یا شوهر؛ این حالت احتمالاً ناشی از محرومیت های عاطفی در دوران کودکی است.

ه) سرد مزاجی زن؛ این حالت غالباً معلول نارسایی در آموزش زندگی زناشویی است.

و) زن و بچه صفت؛ زن مانند دختر کوچک مادرش هرگز اجازه نداده که بزرگ شود.

ز) شوهر غیر قابل اتکا؛ مردی که اعتقاد دارد تمامی زنان باید مانند مادرش او را دوست بدارند.

بررسی هایی که در ایالات متحده آمریکا در موارد شرایط مساعد برای ازدواج های توأم با خشنودی و موفقیت صورت گرفته است عوامل و شرایط زیر را مؤثر می داند:

الف) تشابه زوجین از لحاظ اعتقادات مذهبی

ب) وجود دوران نامزدی به مدت شش ماه و بیشتر

ج) وجود  سابقه مناسب در زندگی خانوادگی و بویژه دوران کودکی زوجین

د) دارا بودن در آمد در حد متوسط به هنگام ازدواج

ه) تطابق پذیری و قابلیت انعطاف زوجین

و) تشابه نسبی سطح آموزش و بالاتر بودن آن

ز) دارا بودن آموزش کافی در زمینه خانوادگی (مقدمات جامعه شناسی، دکتر منوچهر محسنی، صفحه ۳۲۵)

کسب مهارت های زندگی

گذشته از مسائل اقتصادی که یکی ازمولفه های بسیار تاثیر گذار در استحکام نهاد خانواده است و نیاز به تدبیرات جدی از سوی جامعه و خود خانواده است مهارت هایی همچون خود آگاهی، توانایی حل مسئله، مسئولیت پذیری، تصمیم گیری، مثبت اندیشی، توانایی مقابله با هیجانات، تفکر انتقادی، همدلی، تقویت روابط بین فردی، تفکرخلاق و …… مهارتهایی هستند که می توانند عوامل زیر بنایی ایجاد یک شخصیت پایدار و سلامت روان قلمداد شوند. این مهارت ها همچون مجراهای حیاتی موجب شکوفایی انسانی سالم والبته با عزت نفس می شوند.

منبع : خبرنامه دانشجویان ایران

برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]

Related Images:

Visits: 11

مرتضی - مدیر اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

«راس امور» در آفساید، «متن برجام» توی دروازه

پ جولای 30 , 2015
 نمایندگان مجلس این روزها به خاطر رفتار بخشی از هیئت رییسه و علی لاریجانی به خاطر آنچه آن را پایین آوردن شان مجلس می دانند، ناراحتند. مجلسی که در بیانات امام از آن به «راس امور» تعبیر شده حالا در موضوع مذاکرات با کنترل برخی از هیئت رییسه به حاشیه […]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...