دانلود صوت برنامه جدال با حضور دکتر امیر حسین ثابتی / مخالفان مذاکره چه راه حلی برای مسایل کشور دارند؟دانلود صوت سخنرانی دکتر خوش چشم ۳۰ شهریور ۱۴۰۴ – آیا جنگ می شود ؟دانلود آهنگ علاج محسن چاوشی با کیفیت عالی + موزیک ویدئومطالب نودیها در مورد برجام

عشق من مهناز فصل چهارم قسمت هفتم

بخش داستان سریالی – برای مسایل جنسی دوباره به حاج آقا مراجعه کردم. اون روز بعد از ظهر سرش خلوت بود. گفت:”کاظم جان! شما سعی کن اولا برای زود انزالی که داری فکری بکنی و حلش کنی و بعدش گفتگو کن با همسرت در مورد این مسایل گفتگو کنید و ببنید هر کدوم از کدوم…

ادامه مطلب

عشق من مهناز فصل چهارم قسمت پنجم

نودیها : چندین روز سپری شد کم کم داشتیم به شرایط جدید عادت می کردیم و دلتنگی هامون برای گذشته خیلی کمتر شده بود. پاگشا کردن ها شروع شد. فامیل ما و فامیل اونا تند و تند دعوتمون می کردن برای رفتن به خونه هاشون. فامیل ما خیلی تعداد دفعات دعوتشون بیشتر بود. خونه ی…

ادامه مطلب

عشق من مهناز فصل چهارم قسمت سوم

  نودیها : رفتم ، دور و بر حاجی رو چند نفری گرفته بودند. گفتم :”حاج آقا چند تا سوال داشتم” نمی دونم انگار فهمید که سوال خصوصیه با دست اشاره کرد منتظر باش. بعد از چند دقیقه حاجی، من و راهنمایی کرد به سمت دفترش. گفتم:”حاج آقا من تازه ازدواج کردم از اون وقتی…

ادامه مطلب

عشق من مهناز – فصل سوم قسمت ششم

  سایت نودیها : من و مامان مهناز و بابا سعید با پدر ومادر مهناز و خودش یک جلسه ای گرفتیم راجع به عروسی گرفتن صحبت کنیم. مامان گفت:”بگذاریم این یه شب هر کی هر جور راحته عمل کنه” مهناز گفت :”مادر جون خیلی ببخشید من واقعا عذر خواهم من و کاظم قبلا در این…

ادامه مطلب

عشق من مهناز – فصل سوم قسمت چهارم

  سایت نودیها : گفتم:”باورکن پدر و مادر منم بشدت مذهبی هستن اما ایرادی نداره چند نفر دور هم باشیم” گفت:”ایرادی نداره ولی گناه نباشه حالاخود دانی؟ من بعدا باهات تماس می گیرم الان کاری دارم.” خیلی محترمانه تلفن و قطع کرد و معلوم شد که خیلی ناراحت شده. این آغاز اختلافات ما بود. رابطه…

ادامه مطلب

عشق من مهناز – فصل سوم قسمت اول

سایت نودیها : قرار بود در این فصل از نوشته هام در مورد شب های صحبت بعد از خواستگاری تا عروسی رو برای شما بنویسم. همین که مهناز اجازه داد چند جلسه دیگه صحبت کنیم نشان از این داشت که مسایل مثبتی از نظرش اتفاق افتاده و دوست داره گفتگو ها ادامه پیدا کنه. جلسه…

ادامه مطلب

داستان عشق من مهناز – فصل دوم قسمت بیست و هفتم

سایت نودیها : روز دوم عید ، صبح زود، وسایل رو برداشتیم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم به شهر زیبای همدان و رفتیم خونه ی آقا باقر. تقریبا ساعت ده صبح بود که رسیدیم خونه ی آقا باقر توی روستا، یک اتاق به ما دادن که خیلی بزرگ بود وسایل رو چیدیم مادر مهناز…

ادامه مطلب

داستان عشق من مهناز – فصل دوم قسمت بیست و ششم

  سایت نودیها : فردا صبح به زور از خواب بیدار شدم و نماز صبح خوندم. چند سالی که از بلوغم گذشته بود و نماز میخوندم نماز صبح هام همیشه قضا می شد یا  آخر وقت می خوندم ولی این بار اول وقت از خواب بیدار شدم واقعیتش این بود که حال عجیبی بهم دست…

ادامه مطلب

داستان عشق من مهناز – فصل دوم قسمت بیست و چهارم

محدثه ، مامان مهناز ، بابا سعید و من ، جمع شدیم توی آشپزخونه و نشستیم دور میز ناهار خوری. محدثه گفت :”چی شد عروسی رو افتادیم؟” مامان مهناز گفت :”به من که چیزی نگفت !” گفتم :”با هم صحبت کردیم یک سری حرفهای دینی زد بعدش گفت با هم خیلی فرق داریم گفت از…

ادامه مطلب