داستان های سریالی – عشق من مهناز – توی اتاق فکر می کردم واقعا مشکل چیه ؟ چرا من و مهناز الان باید با هم دعوا کنیم؟ کمی که عصبانیتم فروکش کرد و فکر کردم متوجه شدم دفاع من از دختر عمه بسیار غلط بوده اگر کسی کار غلطی میکنه […]

گفت :”سوال خوبی مطرح کردید من عروسی نمی رم البته اگر موسیقی حرام توش استفاده بشه معمولا هم یه موقعی میرم هدیه خوبی هم تهیه می کنم به طرف تقدیم می کنم و با یک دسته گل زیبا و بعدش اون جا رو ترک می کنم” گفتم:”من نمی فهمم!!” گفت […]

سایت نودیها : گفت :”سوال خوبی مطرح کردید من عروسی نمی رم البته اگر موسیقی حرام توش استفاده بشه معمولا هم یه موقعی میرم هدیه خوبی هم تهیه می کنم به طرف تقدیم می کنم و با یک دسته گل زیبا و بعدش اون جا رو ترک می کنم” گفتم:”من […]

دو ماه بعد از عید رفتم اتاق بابا سعید و مسایل و براش گفتم پدر گفت:”باید این تغییر و بهش اطلاع بدی” گفتم :”چطوری خیلی بدش میاد مستقیم باهاش صحبت کنم” گفت:”منظور منم مستقیم نبود برو و جریان رو به آقا باقر بگو ، مرد فهمیده ایه حتما کمکت میکنه” […]

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...