سایت نودیها : محمد ایمانی عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان در یادداشت مهمی که امروز در این روزنامه منتشر شد، به بررسی راهکارهای جریان حزب الله در انتخابات آینده ریاست جمهوری پرداخت و راهکارهایی برای پیروزی این جریان در انتخابات ارائه داد. متن این یادداشت مهم را در ادامه میخوانید:
۱- اتفاقاتی مانند انتخابات، جزو هیجانانگیزترین بخشهای سیاست است و چون نتایج آن را زود میتوان مشاهده کرد، بسیاری را دنبال خود میکشاند؛ از چپ تا راست، از مدعی اصلاحطلبی تا اصولگرایی. به همین دلیل فصل انتخابات – که غالبا هر سال هست – فصل رونق و طمطراق سیاست است. اما آیا تکلیف نیروهای انقلابی و حزباللهی نیز همین است که رونق و رکود فعالیتشان مانند برخی حرفهایهای سیاست، معطوف به سررسید یا سپری شدن ایام انتخابات شود؟ یا تکلیف دیگر و مهمتری متوجه آنهاست که انتخابات را – با همه اهمیتی که دارد – باید فرع بر آن مسئولیت مهمتر دید؟! اگر مثلا انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ مهم است، آیا باید متوقف در اسامی نامزدها شد؟
۲- انتخابات، اگر برایش زحمت بکشید، مانند کاشتن سبزی است. اگر سبزی خوردن ظرف چند روز عمل میآید، انتخابات نیز نهایتا چند ماه کار و زحمت میبرد. اما کار عمیق و زیرساختی فرهنگی در عرصه افکارعمومی، مانند کاشتن و داشتن نخل یا درخت گردو است که گاه یک دهه حوصله میطلبد. کارهای زود بازده و پرطمطراق و پرعنوان سیاسی معمولا دیده میشوند، به چشم میآیند و نسبتا زود به ثمر مینشینند حال آن که کارهای ماندگار فرهنگی، دیر به بازدهی میرسند، کم جلوهاند و در نگاه ظاهراندیشان دیده نمیشوند. اینجا مرز باریکی میان «ایمان به غیب» و «صبر مومنانه» با «نگاه ماتریالیستی» وجود دارد. کاری که امام موسیصدر و شهید مصطفی چمران با گمنامی تمام در جنوب لبنان کردند، در زمان خود هیچ به چشم نیامد و با حوصلههای معمول جور درنمیآید اما امروز ثمره مبارک آن مجاهدت بیهیاهو نه فقط در لبنان بلکه به عنوان سمبل مقاومت و پیروزی (حزبالله) در چهارگوشه منطقه میدرخشد.
۳- سیاستزدگی، انتخاباتزدگی و نامزدبازی بدون اولویت قائل شدن به موضوع افکارعمومی و حیات اجتماعی مردم، مانند جاده کشیدن بدون زیرسازی است. زیرسازی یک جاده و کوبیدن و محکم کردن آن چندین برابر آسفالت ریختن زمان میبرد و پیمانکارانی که بدون زیرسازی، آسفالت میریزند، خلاف قاعده عمل میکنند. چند ماه بعد هم، دل و روده بیرون زده همین جاده، اعتبار آنها را به چالش میگیرد. (چیزی مانند وعدههای روی زمین مانده دولت فعلی). اگر افکار عمومی درست و بر مبنای شعارهای ناب انقلاب پرورده شد، ۸۰ -۹۰ درصد راه سیاست و انتخابات در جمهوری اسلامی به درستی پیموده شده و آن وقت ریاست این یا آن نامزد چندان تفاوتی نمیکند، اما اگر روح ژرفاندیشی و حریّت و مطالبهگری اصول و آرمانها از افکارعمومی سلب شود، بهترین نامزدها نیز در پیمودن مسیر دچار مشکل خواهند شد تا چه رسد به انتخاب ناصالحان.
۴- خلاصه چند رهنمود اخیر رهبر معظم انقلاب درباره «جهاد کبیر»، اهمیت نه گفتن به استکبار (عدم تبعیت از او) به واسطه تبیین درست واقعیتها برای افکارعمومی و مطالبه «پیشرفت و اقتدار ملی» از مسئولان و دستگاهها، به عنوان ابزار و ضرورت نه گفتن به دشمن است. ایشان درباره ویژگی جهاد کبیر فرمودند؛ «این جهاد هوشمندی لازم دارد، این جهاد اخلاص لازم دارد. این جهاد، مثل جهاد نظامی نیست که کسانی در آنجا بدرخشند و چه شهیدشان، چه زندهشان و چه جانبازشان مثل قهرمان نشان داده بشوند… این جهادی است که ممکن است کسی خیلی هم زحمت بکشد اما چهره او را هیچکس نشناسد؛ اخلاص لازم دارد این جهاد». (۳ خرداد، دانشگاه امام حسین علیهالسلام).
۵- شبیه همین مضمون را معظمله ۲۶ خرداد ۹۱ در دیدار خانواده و همسنگران مرحوم حاجعبدالله والی (ره) فرمودند «… بعد از انقلاب، یک مرد جوان انقلابی پا میشود میرود آنجا ]بشاگرد[ همه دلبستگیهایش را از شهر و خانه و زندگی به مرکز مأموریت منتقل میکند… شما رفتید بیسروصدا مشغول خدمت شدید، نه جایی ثبت کردید، نه جایی تابلو زدید. بعضیها هستند هر کاری میخواهند بکنند، قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را میزنند! مدتها تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. بعضیها هم نه، کار انجام میدهند، هیچ تابلویی هم ندارد. کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها از این نوع دوم است، یعنی بیتابلو رفتید و برای خدا کار واقعی کردید، اینها خیلی با ارزش است. بدانید این جورکارهای بی سر و صدا و خاموش و خالصانه، نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه و مرتبه درست میکند، بلکه در کل بنای جمهوری اسلامی اثر میگذارد، مثل سیمانی که در یک بنایی تزریق کنند و آن را مستحکم کنند. با انجام این جور کارهای مخلصانه، بنای جمهوری اسلامی مستحکم میشود بدون اینکه کسی بفهمد. یعنی وقتی در گوشه و کنار کشور در بین مردم کسانی هستند که کار را برای خدا میکنند، دنبال هیاهو و جلب نظر این و تحسین آن نیستند، یکی از خواصش این است که اصلاً خود این، بنا را مستحکم میکند، مثل روحی که در یک کالبدی بدمند».
۶- مطالبه اصول انقلاب و عناصر اقتدار و پیشرفت از دستگاههای مختلف به ویژه دولت در کنار تمهید زیرساختی «دولت دوازدهم» میتواند یک اولویت مهم برای همه نیروهای انقلاب باشد، مشروط بر آن که این مطالبه، عمومی و اجتماعی شود.به تعبیر رهبر انقلاب« وقتی یک گفتمانی در افکار عمومی شکل بگیرد، مسئولان اجرایی را به دنبال خود میکشاند.» طیف سیاسی متزلزلی که امروز عار نمیبیند استقلال کشور (آزادی در مقیاس یک ملت) را به حراج بگذارد، همان طیفی است که از دو دهه پیش به بهانه شعارهای «آزادی و اصلاحات و دموکراسی و حقوق شهروندی»، اصل راهبردی «عدالت» را سر برید و امروز در حالی ادعا میکند آزادی (اباحهگری) را به ارمغان آورده، که اگر موفق شود، یک ملت را به اسارت دشمن میکشاند. در مجال این ستون نمیگنجد که همه اعترافات طیف «همجُ رُعاع – حزب باد» (کلمه قصار ۱۴۷ نهجالبلاغه) در این زمینه ذکر شود. تاجزاده ۲۸ تیر ۸۲ به روزنامه ایران گفته بود، «در دوره اول انقلاب، گفتمان غالب، متأثر از نظام دو قطبی بود و مبارزه با امپریالیسم و عدالتطلبی حرف اول را میزد، ولی اکنون گفتمان جهانی عوض شده و دوره دفاع از اصلاحات و دموکراسی و حقوق شهروندی است».
محسن آرمین در همین راستا ۲۵ خرداد ۸۱ در مصاحبه با ایسنا تصریح کرد «گفتمان حاکم در شرایط انقلاب، عدالت بود و اصلیترین چالشها و آرایش نیروهای سیاسی حول محور عدالت شکل میگرفت… اگر فضای کشور مجدداً به گونهای شود که عدالت گفتمان اصلی شود، نیروهای انقلابی که بدنه اصلی جریان اصلاحی را تشکیل میدهند، دیدگاههای عدالتخواهانه خود را اعلام خواهند کرد]!![ البته این سخن به معنای آن نیست که تمام نیروهای جبهه اصلاحطلبان معتقد به عدالت هستند؛ از جریان معروف به راست مدرن و تکنوکرات در این جبهه حضور دارند تا نیروهایی که پیشینه و سابقه چپ دارند» بر همین سیاق علی شکوریراد ۶ مهر ۸۲ به روزنامه مردمسالاری گفت «انقلاب اسلامی در زمانی اتفاق افتاد که گفتمان سوسیالیستی در جهان عهدهدار و پرچمدار انقلاب بود و حتی انقلاب و قانون اساسی ما تحت تأثیر گفتمان سوسیالیستی قرار داشت]